نرمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ُل، لطیف، ناز، ملایم، تسلیم، خمیری، ابریشمی، ابریشمین، آبلمبو، منعطف▼ آبدار، لذیذ ◄ خوردنی لزج، سیّال، اثیری، مایع فنری، کِشآمدنی اسفنجی، ا
نرم کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی عل] نرم کردن تسکین دادن، ملایم کردن تخفیف دادن [درد] رسیده کردن، آماده کردن چرب کردن، مالیدن، روغنزدن، لیز کردن آب زدن، نم کردن
نرم شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی شدن، رسیده شدن تسلیم شدن، راه دادن سست کردن، شُل کردن، ریلکس کردن، آسودن
صدای نرمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی صدای ملایم، هیس، صفیر، صدای مکیدن، جزجز کردن، جلزوولز، زمزمه، ناله، ویز، وز، وزوز، پتپت، غلغل، غانوغون صدای وزش نسیم
نظمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم نظم، سامان، ترتیب▼، آراستگی، تنظیم هماهنگی سیستم، متدولوژی، قانون، روال مشخص، ضابطه، نسق، قاعده همگنی، عادت انضباط، اطاعت سلسله مراتب، هرم، درجهبندی
قیمتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی بها، نرخ، مظنه، ثمن، عوض، ارزش، هدیه، نرخ روز، مظنۀ بازار آبونمان، حق اشتراک، مبلغ پرداختی، نرخ مصرف، نرخ پالس، نرخ پیک (زمان حداکثر مصرف) ش
نشاطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی د، طرب، خوشحالی، سرحالی، شادی، رضایت (خرسندی)، خوشی، تندرستی، ثروت، استراحت راحتی، نرمی
نرمشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام نرمش، ولنگاری، مسامحه، سهلانگاری، بیعزمی تساهل، مدارا، ملایمت، نرمخویی، سازش، لیبرالیسم، تولرانس، رواداری، تسامح، آسانگیری عدم تمرک
مهربانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ، انس، گرمی، یکرنگی، یگانگی، برادری، اخوت، محرمیت، عاطفه، عطوفت، لطف، مادری، مدارا، مرحمت، رأفت، نرمخویی، ملایمت، ادب دوستنوازی ◄ دوست
نرمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ُل، لطیف، ناز، ملایم، تسلیم، خمیری، ابریشمی، ابریشمین، آبلمبو، منعطف▼ آبدار، لذیذ ◄ خوردنی لزج، سیّال، اثیری، مایع فنری، کِشآمدنی اسفنجی، ا