نتیجهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد نتیجۀ عددی، جواب، حاصلضرب، معادله جمع، مجموع، حاصلجمع، جمع کل، کل مانده، مابهالتفاوت، باقیمانده صورتحساب، حساب، چوب خط، جمع اندازۀ حرکت
نتیجه ندادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ عمل ندادن، عاقبت نداشتن، آخروعاقبت نداشتن، فرجام نداشتن، بهمقصد نرسیدن نافرجام ماندن، عقیم ماندن، بههدف نرسیدن (نخوردن)، نقش برآب شدن، بیهوده بود
صفت عمل یا نتیجۀ کار دروضعیتفقدان انتخاب: غیرارادی 596فرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام ت عمل یا نتیجۀ کار دروضعیتفقدان انتخاب: غیرارادی لازم، ضروری، جبری فاقد امکانات، فاقد گزینه، ناخواسته علیالسویه، معادل غیرمشخص، غیرقطع
اثبات کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فرآیند استدلال اثبات کردن، بهاثبات (ثبوت)رساندن، نشان (نمایش) دادن، توجیهکردن، دلیل آوردن نتیجه گرفتن، استدلال کردن اعتقاد داشتن، باورداشتن
موفق بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ عمل بودن، نتیجه دادن، نتیجهنشان دادن گرفتن معجزه کردن، بار آوردن
گاف کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ردن، اشتباه لپی کردن، دستهگل بهآب دادن، دستوپاچلفتی بودن نتیجه ندادن، شکست خوردن درستنفهمیدن، بد تعبیر کردن اشتباهیگرفتن، اشتباه گرفتن
تعمیم دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ادن، عمومیت دادن، تسریدادن، تحت قانون کلی درآوردن، نتیجۀ کلی گرفتن، مصداق چیزی دانستن شامل شدن
دستکم گرفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال کم گرفتن، کم برآوردکردن، تخمین کم، تخمین بدبینانه، تخمین محتاطانه، تقویم محتاطانه، احتیاط، میانهروی، ملایمت کتمان حقیقت کاهش ارزش، استهلاک