ناقابلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی جزیی، هیچ، آشغال، آبکی، بیمقدار، بیارزش، غیرمهم، بیاهمیت▲، بیبها، بیاعتبار، پَست، غث
کمترفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت متر، اقل، کم، ناچیز، ناقابل، کوچک نازل، پایینقیمت، کاهشیافته، کوچکشده، منقبض کمترین، حداقل، اسفل، پایینترین
مفسرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن سیر کننده، شارح، منتقد، ناقد، سردبیر، ویراستار مترجم، دیلماج، ترجمان، مترجم چندزبانه مُعبّر، خوابگزار، یوسف، دانیال ◄ پیامبر دوب
دادهشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ه، رایگان، ارزان، ناقابل، دادنی، بخشیدنی اعطاشده، اهداشده، هدیهشده، اعطایی، اهدایی، واگذاری، واگذارشده، وقف، وقفشده، مبذول، مرحمتی مجاز نذ
رقیقفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی رقیق، آبکی، کمحال، پرآب مربوط بهآب نادر، کمیاب، نایاب کمفشار، انبساط یافته، منبسط کم، باریک، نازک، ناچیز، جزئی، ناقابل، سست، نرم تهی، عاری