ناگهانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه ه، دفعتاً، غفلتاً، بغتتاً، ناگاه، بهناگاه، ناگهانی، یکباره، یکهو، بیاطلاع، بدون اطلاعقبلی، غافلگیر، غافلگیرانه، ناغافل، بیخبر، بیهوا، م
ناگهانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه ه، دفعتاً، غفلتاً، بغتتاً، ناگاه، بهناگاه، ناگهانی، یکباره، یکهو، بیاطلاع، بدون اطلاعقبلی، غافلگیر، غافلگیرانه، ناغافل، بیخبر، بیهوا، م
صدای انفجاریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ی انفجاری، صدای شدیدِ ناگهانی، رعد، آسمانقرمبه، غرش، صدای بستهشدنِ در، درق، تق صدای شکستن یا شکاف برداشتن: تَراک، گرمپ، انفجار، صدای توپ، غرشت
غیرمنتظرهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه نتظره، غافلگیرانه، ناگهانی، پیشبینینشده، سرزده، بعید، نامحتمل، اعلامنشده، ناشناخته آسمانی تکاندهنده، عجیب، شگفتآور
اتفاقیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ] اتفاقی، راندوم، شانسی تصادفی کاتورهای، بیدلیل، بیسبب▼ نامعین، توضیحناپذیر، جبری ناگهانی، ناآگاه آماری