ناپیداییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ی، فقدان دید، پوشیدگی، پنهانی، کمون، نهفتگی، نامرئیبودن، غیبت، غیاب، ناپدیدی، عدم وجود، عدم عدم وضوح، گرگ و میش نقطۀ کور، ورطه استتار، نقاب غیب،
غیابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام غیاب، غیبت، عدم حضور، ناپیدایی کمبود، نارسایی، کسری، نقصان، نقیصه، نقص ناپدید شدن، ناپدیدی غیبت صغرا، غیبت کبرا نیستی، نبود، عدم، فقدان، فقد، خس
کوچکیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت کوچکی، صغر، خُردی، ریزی، ناچیزی کوتاهی لاغری، باریکی کَمی، قلت، عدم کفایت بیقدری، عدم اهمیت، کمتری، کهتری، بیبنیادی، بیجوهری کوچک شدن، تنگی، انقب
ناپدیدیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ناپدیدی، غیبت، ناپدید شدن، غیب شدن، تردستی پوشیدگی، گمگشتگی، نهانشدگی، پنهانشدگی، دوری، فقدان، استتار، اختفا، کمون، نهفتگی فرار، خروج تیرهسا
نهفتگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط فتگی، پوشیدگی، بسخو، کمین، پنهان بودن، اختفا، کتمان بیسروصدایی، حیلهگری خیانت، نادرستی بیحرکتی، رکود، سکون بالقوه بودن، امکان استعاره سِرّ