معین نبودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال معین نبودن، نامعلوم بودن، بستگیداشتن، دوپهلو صحبت کردن شکایجاد کردن منتظر بودن
عدم قطعیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال عدم قطعیت، نامعلومی، ابهام، ایهام تئوری کوانتوم چیز نامعین، چیزی، فلانی گمنامی، ناشناسی، بینامی مظنه ناباوری بلاتکلیفی
نامعینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال معین، غیرقطعی، نامعلوم، مجهول، ناشناخته، گمنام، ناشناس ناامن، خطرناک
دوپهلوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن ، ذوجنبتین، گنگ، نامعلوم، نامشخص، ملقلق، قلمبه و مبهم، پیچیده، دورازذهن، نامفهوم، غیرقابلدرک مرموز، مشکوک، مبهم، کنایهآمیز، غی