نامساعدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ عمل نامساعد، نامبارک، ناخجسته، ناسازگار مصیبتبار، اسفبار، فلاکتبار، نامطلوب، مغایر، ازبدِ حادثه مخالف، خصمانه، عداوتآمیز نحس، شوم ننگین، افتضاح
فالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه نشانه، علامت قرعه، پشک، اتفاق فال حافظ، فال قهوه، تارو آمد، آیند، تبرک، اقبال، اوغور (اوقور)، برکت، میمنت، یُمن، شگون، خوشیمنی، خجستگی، فرخ
سترونیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت سترونی، نابارآوری، ناباروری، نازایی قحطی ◄ اضطرار استریلیزاسیون، سترون کردن ◄ پیشگیری یائسگی
فخرفروختنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی رفروختن، خودنمایی کردن، نازبرکسی (چیزی) کردن (فروختن)، چیزی را بهرخ کسی کشیدن، قیافه آمدن، تظاهر کردن، جلوه کردن تشریفات را رعایت کردن، رسم