ناقصفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ص، ناکامل، نارسا، افتاده، نادیده گرفتهشده، جاافتاده، دارایازقلم افتادگی، محذوف تکمیلنشده▼ معیوب، خراب، بدونکمال ◄ ناقص، کم آورده لُخت، تجهیزنشده ک
ناقصفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی اقص، بدون کمال، خدشهدار، مخدوش، ناصاف، ناهمگن معیوب، عیبناک، ناتمام، نیمه تمام، سوراخ، سمبلشده آسیب پذیر دستزده، دستخورده، لکهدار استفاد
نقصفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی فقدان کمال، خطا، خدشه، نقصان، کاستی، نارسایی، اشکال، ایراد، بهحد کمال نرسیدن شائبه، نقیصه، عیب▼ ناهمگنی، عقبماندگی، نیاز، عدم کفایت خرابی،
شیمیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ عام ، علم شیمی، داروسازی علوم پزشکی تجزیه، ترکیب بیوشیمی ◄ زیستشناسی شیمیدرمانی ◄ تراپی عدد اتمی، عدد جرمی، ایزوتوپ، جدول تناوبی، عنصر ▲ شیمی آلی،
ناقصفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ص، ناکامل، نارسا، افتاده، نادیده گرفتهشده، جاافتاده، دارایازقلم افتادگی، محذوف تکمیلنشده▼ معیوب، خراب، بدونکمال ◄ ناقص، کم آورده لُخت، تجهیزنشده ک
ناقصفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی اقص، بدون کمال، خدشهدار، مخدوش، ناصاف، ناهمگن معیوب، عیبناک، ناتمام، نیمه تمام، سوراخ، سمبلشده آسیب پذیر دستزده، دستخورده، لکهدار استفاد
نارسا [درموردحرکت یا شیء]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت [درموردحرکت یا شیء]، کم، ناقص، ناکافی، غیرکافی دارای کمبود نیرو، تجهیزنشده بهمقصد نرسیده، کمبُرد، ناتمام، تکمیلنشده منفی کمیاب بههدفنخورده، پر