سرپیچیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام ی، سرکشی، نافرمانی، عدم اطاعت، تمرد، گردنکشی، عصیان، عدم تمایل، اکراه، اعلان جنگ ایستادگی، ضدیت، بدقولی، پیمانشکنی اجتناب، اعراض، عدو
بهمبارزه طلبیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) مبارزه طلبیدن، هماورد خواستن، رجز خواندن، ادعا کردن، حریف طلبیدن، عصیان کردن، مقاومت کردن نافرمانی کردن، سرپیچی کردن، مخالفتکر
سرپیچی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام ردن، اطاعت نکردن، ازدستور کسی سر باززدن، نافرمانی کردن، تمرد کردن، مقاومت کردن، عصیان کردن، روگردانیدن، روی برگرداندن، اعراض کردن، سرپی
مغایر بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ایر بودن، دیگر بودن، سوا بودن، غیر بودن، ربطی نداشتن، ربط نداشتن، متفاوت بودن تضاد داشتن، ناسازگار بودن درجلو قرار گرفتن، مقابل بودن، منافیبودن، مخ
گستاخ بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ستاخ بودن، بیادب بودن، توی چشم کسی نگاه کردن، خیره نگاه کردن، شرم نداشتن بیشرم، بی ادب بودن چشمچرانیکردن، خوردن گستاخی کردن، پررویی کردن،