شاهدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال گواه، ناظر، بیننده، خبرچین تأییدکننده، امضاکننده طرفِ دعوی بیطرف
بینندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ده، ناظر، تماشاگر، نظارهکننده، مخاطب، حضار، بینندگان، تماشاگران، اطرافیان گواه، شاهد هوادار نگهبان، کشیک، دیدبان جهانگرد، کاشف، یابنده آگاهیده
تنظیمکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم کننده، نظمدهنده، ترتیبدهنده، ناظم، نسقبند رئیس، مدیر ادارهکننده مبصر ناظم کل، خدا ناظمه عهدهدار نظم، انتظامی