نادرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ] نادر، نامکرر، درفواصلزیاد استثنایی، غیر عادی، غیرمتداول، فوقالعاده، خارقالعاده، طرفه، عالی، آس، بینظیر، کم نامعمول، غیرمتعارف، ناآشنا، بیسابقه
نظرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال قیده، رأی، فکر، اعتقاد نظر شخصی، احساس، فکر، طرزفکر، نقطهنظر، تلقی، برداشت، درک، دیدگاه، جهانبینی▲ احساس اولیه، شم، احساس آرا، افکار عموم
نظر دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال دن، فکر کردن، حدس زدن، احتمال دادن، احساس کردن نظر حرفهایابراز کردن
شامل بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ن، دربر داشتن، دارابودن، حاوی بودن، متضمن بودن، پوشش دادن، پوشاندن درخود جا دادن ایجاب کردن دارای عضوی (ویژگی، صفتی، ...) بودن ناظر بهچیزی بودن، تعم
کم بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد م بودن، قلیل بودن، معدودبودن، نقصان داشتن، تعدادشان کم بودن، انگشتشمار بودن کم اتفاق افتادن، نادر بودن
بیطرفبودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام انتخاب خاصی نداشتن، رأی ممتنع دادن، رأی ندادن، امتناع کردن، صرفنظر کردن، کنار رفتن، طفره رفتن، صراحت نداشتن، مشخص نکردن، دم بهتله ندادن
کمحرف بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه کمحرف بودن، کم گفتن، سخن نگفتن، چیزی نگفتن، جواب ندادن نظر ندادن، مخفی نگهداشتن، کتمان کردن بلافاصله وارد عمل شدن