ناشیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه بلد، بیمهارت، ناوارد، بیاستعداد، بیکفایت، نالایق، ناشایسته، ناکارآمد، بیتجربه، ناآزموده، ناپخته، بیسررشته تنبل ناتوان نورس، تازهوارد
منسوبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت منسوب، معلول، معطوف، ارجاعشده مفروض قابل ردیابی، ناشی از توضیحی مستند [≠ خویشاوند 011]
بنابراینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت بنابراین، لذا، علیهذا، دراینصورت، پس بهخاطر، بهعلتِ، ناشی از، چون
ناآمادهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ت] ناآماده، بدون آمادگی [این سرفصل: صفاتانسان فاقد آمادگی. درمورد شرایط ناشی از فقدان آمادگی به نارس▼ رجوع شود و درمورد قید مربوط به اقدامات
متعاقبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر متعاقب، پیامد، نهایی، بعدی عارضی، تالی، منتج از، برآیند، منتجه، بهعلتِ(ناشی از) آتی