ناسزاها: احمقفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ادان، خَر، بیشعور، بیمقدار، نفهم، بدچشم، علیهاللعنه، علیهماللعنه، ازگل، بیشرف، پدرسوخته، بیهمهچیز، پدرسگ، بدبخت ورپریده عفریت، عف
فحاشیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ی، فحشکاری، توهین یاوهسرایی، یاوهگویی، بیمزگی فحش، دشنام، ناسزا، گفتار مستهجن، بدوبیراه، لیچار، سقط یاوه، بیهوده، هرزه، هذیان، حرف مف
فحش دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ، فحاشی کردن، دشنامگفتن، ناسزا گفتن، بیادبی کردن، چیزی بار کسی کردن، اسائۀ ادب کردن
توصیه نشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ] توصیه نشده، خلاف مصلحت، مذموم ناشایست، ناسزاوار، بدون حق، نامناسب، ناسازگار نابههنگام نامستحق، فقدان حق غیرمقتضی، مردود
بدونحقفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات سند، فاقدصلاحیت، ناشایسته، ناسزاوار، لغو شده، ملغی، ضبط شده، ناحق، مسخر، مسروقه، دزدیدهشده سلبشده
توهینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ، تحقیر، هتاکی، دشنام رودررو، بیاحترامی، گستاخی، پررویی، فحاشی، تحقیر، تقبیح فحش، هتک، دشنام، ناسزا، بدوبیراه، دریوری، لیچار، ناسزاها