نازکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت لطیف، ملایم، مثلبرگ گل لاغر، استخوانی، اسکلت، لاغراندام، کمعضله، باریک، پوست پیازی پوشالی، پفکی نفوذپذیر
ناوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت تی، سفینه، جهاز، قایق، لنج، قایق بادبانی، قایق بادی، کشتی بخار، هاورکرافت، ناو هواپیمابر، کشتیجنگی زیردریایی، سکوی دریایی قایق نجات، بادبان، پارو نا
نانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت گندم، لواش، سنگک، تافتون، بربری، جو نان قندی، شیرمال، کماج باگت، پیتا، لوف، گرد، همبرگری، بریده، نان تُست، اسلایس نانسبوسدار، نان جو، رژیمی بولکی،
نامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ک، نامخانوادگی، شهرت، نام فامیل، هویت، اسم و شهرت، اسم کامل، نام (اسم) مستعار، نومدوپلوم، کنیه، لقب، عنوان، نامونشان،
نیازفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی یاز، احتیاج، خواست، خواسته، حاجت، نیازمندی کمبود، کمیابی لزوم، ضرورت، جبر، اضطرار▼ سفارش، درخواست، سیاهۀ خرید تقاضا، مصرف احتیاجات، مایحتاج،
نوازش کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ، ناز کردن، بوسیدن، ماچ کردن، بوسه زدن (گرفتن)، لمس کردن، فشار دادن، نگهداشتن، دوست داشتن سر برروی شانۀ کسی گذاشتن، درآغوش گرفتن(کشیدن)،
ادا داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی اشتن، ناز کردن، نازداشتن، وانمود کردن، اطوار آمدن (ریختن)، ناز بر کسی (چیزی) کردن، ادا در آوردن، اطوار آمدن (ریختن)، افه آمدن، ادعا داشتن تظ
طفره رفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی زیر کار دررفتن، شانه خالی کردن، اهمال کردن، دم بهتله ندادن، فرار کردن، ترک کردن، سر باززدن، ازسر بازکردن، بهانه کردن، ناز کردن، دررفتن
دل ربودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ق انگیختن، بذرمحبت پاشیدن، عاشق خود کردن، میل ایجاد کردن، برافروختن، به هیجان آوردن، جادوگری کردن، جذب کردن، انگیختن، نوازش کردن طنازی ک
شایسته بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات سزاوار (لایق، ...)بودن، استحقاق داشتن، حق داشتن، برازیدن، ناز شصت داشتن چیزی (کاری)، ارزیدن، ارزش(شایستگی) داشتن، بایستن، بدست آوردن، تحصیل کردن