بمبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) نارنجک، کوکتلمولوتف بمب اتمی، بمب ئیدروژنی مین بمب خوشهای، تلۀ انفجاری
آتشبازیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی آفتابمهتاب، ترقه، نارنجک، فشفشه، کوزه، سیگارت، دینامیت زرنیخ، باروت، اکلیل سرنج، مواد منفجره
مهماتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ر، گلوله، فشنگ، ساچمه، باروت، نارنجک، گلولۀ توپ پوکه، ترکش، شرپنل، ماسوره، مرمی، گرین فشنگ، سرب، نقاب مس خشاب گلولۀ مشقی، منور
اسلحۀ پرتابیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) تابی، فلاخن، بومرنگ، نیزه، گلوله، تیر، خدنگ موشک آرپیجی، نارنجکانداز اژدر پرتابه کمان، تیروکمان، چله، زه، تیر، پیکان
نیروی مسلحفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) وی مسلح، نفرات جلوداران، طلایه، پرچمدار گارد سلطنتی، سپاه جاوید، غلامان، ملازم نیروی انتظامی، نیروی ضداغتشاش چترباز، پاسگان، گا