اقوامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ن، خویشاوندان، وابستگان، نزدیکان، اطرافیان، منسوبین، قوم و خویش، خویش، کس و کار، پیوندان، فامیل، فکوفامیل، متعلقان، متعلقین، اقارب، اقربا، الاقرب
رانندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ناخدا، خلبان، لکوموتیوران، راهبر، رهبر شوفر، رانندۀتاکسی، شاگرد راننده گاریچی، ارابهران، درشکهران
جزء ترکیبیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت یبی، ناخالصی، مادۀترکیبی، تنتور، خیسانده، دمکرده عامل، عنصر، جزء سازنده، ترکیبات، افزودنیها، مواد متشکله، شائبه، رنگ جزیی، مقدار کم، ادویه، رنگ
ناویفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) وان، ناخدا، دریادار، آدمیرال، دریانورد، افسر دریایی