نادانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال دان، جاهل، ناآگاه، بیخبر، بیاطلاع، نامطمئن، قاطی ناشی، معصوم، بیگناه، بیتزویر بتپرست احمق، بیفکر، کودن، ابله بیمغز، بیعقل، سبک، پوچ
نادانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ن، فردِ نادان، بیسواد، عامی، بیشعور، دلقک، خر، نفهم، نافهم ناآگاه، غافل، بیمعرفت، بیدانش، بیبصیرت، پَرت، جاهل بیاطلاع، بیخبر، ازدنیا
جهلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ل، نادانی، ناآگاهی، ناآشنایی، غفلت، بیخبری، بیحسی فیزیکی حماقت، کوری عدم مهارت، خامی بتپرستی فرد جاهل ◄ نادان، جاهل
بیخردفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ، جاهل، نادان، غیرمنطقی، بیهوش بیسلیقه کوتهفکر عجول، بیپروا دراشتباه [صورت اسمی:] ◄ نادان
جاهلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال جاهل، عامی، بیسواد، آدمنادان داشمشدی، بزنبهادر، یکهبزن نژادپرست ◄ متعصب، کوتهفکر آدم بیذوق، ببو عامه نوآموز، آدم ساده [صورتصفتی:] ناآ
اَبلَهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال َه، احمق، تهیمغز، کمهوش، قاصر، نارسا، مغزخرخورده، ببو، بُله مضحک، نامعقول، مسخره سادهلوح، خام، بیتزویر، نادان، معصوم، بیگناه، بچه، بچگ
مبهوتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه ت، مات، متحیر بیتجربه، نیاموخته، بیاطلاع، بیخبر، ازهمهجابیخبر، ازدنیابیخبر، نادان شوکه، متعجب، شگفتزده