بیمعنیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن عنی، بیمعنا، ناحساب، بیمغز، تهی، مهمل، یاوه، هرزه، نامعقول چرند▲ غیرمنطقی، باطل
نامعقولفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال محال، غیرمنطقی، باطل، مضحک، مزخرف، لاطائل، نابهجا، بیمورد، بیجا، ناحساب، بدون معنی، بیمعنی پوچ، عبث ناموجه، باطل متناقض غیرممکن
نادرستفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ، متقلب، بدجنس، بیوجدان، خاطی، ناشایسته، نارو، نانجیب، فرصتطلب، شرور، دورو پدرسوخته، جلب ناسره، اشتباه، دارای مفهوم نادرست: [نادرستدو معنی دار