ناوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت تی، سفینه، جهاز، قایق، لنج، قایق بادبانی، قایق بادی، کشتی بخار، هاورکرافت، ناو هواپیمابر، کشتیجنگی زیردریایی، سکوی دریایی قایق نجات، بادبان، پارو نا
ناواضحفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی تیره، مبهم، کمنور، ریز، گنگ، مهآلود، خارج ازفوکس، تاریک، کدر ابهامآمیز، مبهم، معقد، مغلق، بغرنج، نامفهوم، غیرقابلدرک، دوپهلو درهم تنیده، پیچ
چراغفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی امپ، نئون، چلچراغ، لوستر، جار، شمعدان، روشنایی، نورافکن، پروژکتور، پریموس، بادی سراج، مصباح، زجاجه، مشکات اجزای لامپ: حباب، فیلامان، رشته، تنگست
حکمرانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام ، فرمانروایی، ادارۀ مملکت (کشور)، مملکتداری، سیاست، سیاستگذاری، راهبری، فرماندهی، امارت، امیری، اتوریته، امامت کنترل، تسلط، غلبه، چیر
کشتی جنگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ناو جنگی، رزمناو، ناوشکن، ناوچه، قایق توپدار، ناو هواپیمابر، مینجمعکن، اژدرانداز، اژدرافکن
ناشیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه بلد، بیمهارت، ناوارد، بیاستعداد، بیکفایت، نالایق، ناشایسته، ناکارآمد، بیتجربه، ناآزموده، ناپخته، بیسررشته تنبل ناتوان نورس، تازهوارد
حملکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت سم] حملکننده شاسی، تیر حمال آسانسور، پلهبرقی، بالابر کانتینر، کشتی، ناو وسایل نقلیه عمومی گاری ساک، سبد، ظرف پُست، ارتباطاتپستی، پخش رادیویی، موبا