بازیگرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه یشه، بازیکن، آکتور، ستاره، ستارۀ سینما، آرتیست، آدم، بدلکار، بدل، ایفاگر کمدین گروه کر گروه تئاتری، تروپ، دسته گوینده
بزمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ، میهمانی، مهمانی، پذیرایی، سور، ولیمه، سورچرانی، اطعام، افطاری، عروسی، ختنهسورون، پارتی خوان، سفره، بساط، میز، خوان انعام خوانچه رومیزی اسبابسفره
تازهواردفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت وارد، جدیدالورود، جدیدالاستخدام، استخدام جدید بازدیدکننده، مهمان [◄ مهمانی 882] مهاجر، کوچکننده مهاجم، عوامل نفوذی، خارجی سالِ اولی، مبتدی، نوآموز
گردهمآییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم آیی، اجتماع، جماعت، تجمع میتینگ (متینگ)، تظاهرات، راهپیمایی اجلاسیه، اجلاس، کنوانسیون، همایش، سمینار، سمپوزیوم، کنفرانس، شورا جشن، جشنواره، فستیوال
مهمانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی مجلس، محفل، انجمن، گردهمآیی، اجتماع، گردآوری پذیرایی، افطاری، پارتی، بزم گودبای پارتی، مراسم تودیع مهمان، مدعو، دعوتشده، وارد، بازدیدک