متنفرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ، مشمئز، منزجر، بری، بیزار، دلزده، سیر، ملول، بیمیل، انتقامجو
بهشتیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب بهشتی، آسمانی، مینوی، اخروی رستگار، نجاتیافتنی، سعادتمند، فلاح مفلح، خرسند مینوسرشت بهشتیرو، زیبا
گام [موسیقی]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی موسیقی]، دستگاه، مقام، ردیف شور، ابوعطا، بیات ترک، دشتی، افشاری، همایون، بیات اصفهان، سهگاه، چهارگاه، ماهور، راست پنجگاه، نوا، دستگاههای موسیقی
نفرت داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی رت داشتن، متنفر بودن، بیزاربودن، بد دانستن، بری شدن، بدش آمدن، میل نداشتن کینه ورزیدن، خوار شمردن، نفرین کردن
دامنۀ عملفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام دامنه، فاصلۀحرکت، قابلیت مانور، میدان، جا، بازی (تکان خوردن قطعهای دریک دستگاه)، مدار، حیطه، پهنه