میوه دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت بهبار نشستن، میوهدارشدن، شکوفا شدن، بار داشتن، بار گرفتن، بهبار آمدن، محصول دادن، بار دادن زادوولد جانوری: تخمریزی کردن، تخم گذاشتن، ~ کردن زادو
میوهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت َر، ثمر، بار، سردرختی، گیاه میوۀ کال، نارس، چغاله، نرسیده، سبزدانه، بیدانه، گوجهسبز، چغالهبادام کنسرو میوه توت، شاهتوت هلو، شلیل، به، آلو، آلوزر
مجلهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط هنامه، ماهنامه، فصلنامه، مجلۀ حرفهای، ویژهنامه، نشریه، سالنامه مجلۀ هفتگی مطبوعات▲
میلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی اق، شوق، رای، سودا، تمنا، آرزو، ذوق، هوا، هواداری، هوس، کشش، احساس، تمایل، خواسته، خواست، خواهش، دلبستگی، عطش، اشتها▼ اختیار، دستور آمال، در
میل داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی اشتن، خواستن، آرزو کردن، آرزو داشتن، آرزومند بودن، آرزوی چیزی را درسر پختن، اشتیاق داشتن، لازم داشتن، نیازمند بودن، نیاز داشتن امر کردن، طلب
خطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ، باریکه، رشته، نازُکه، محور، لین خطکش، میله، میل، تیر خط مستقیم، خط راست، خط منحنی، پارهخط، نیمخط، ضلع، وتر، شعاع، قطر خط نویسهای ◄ خطاطی
میوهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت َر، ثمر، بار، سردرختی، گیاه میوۀ کال، نارس، چغاله، نرسیده، سبزدانه، بیدانه، گوجهسبز، چغالهبادام کنسرو میوه توت، شاهتوت هلو، شلیل، به، آلو، آلوزر
میلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی اق، شوق، رای، سودا، تمنا، آرزو، ذوق، هوا، هواداری، هوس، کشش، احساس، تمایل، خواسته، خواست، خواهش، دلبستگی، عطش، اشتها▼ اختیار، دستور آمال، در