مفسرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: انتقال عقاید و ماهیت آن سیر کننده، شارح، منتقد، ناقد، سردبیر، ویراستار مترجم، دیلماج، ترجمان، مترجم چندزبانه مُعبّر، خوابگزار، یوسف، دانیال ◄ پیامبر دوب
مسیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ، کانال، راهرو، باریکه، جهت، طرف، جاده▼، راه ممر، مَعبَر، ردّ▼ باند فرودگاه، پیست اسکی، کورس میانبُر مدار راه خروج، خروجی، دررو، ◄ خروج
فرصت ایجاد کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال اد کردن، احتمال را افزایشدادن، میدان دادن، فرصت دادن، میسر کردن، اجازه دادن، دربرداشتن منتظر فرصت بودن، مترصد بودن، درکمین بودن
ممکن بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال ] ممکن بودن، میسر بودن، امکانداشتن اجازه دادن احتمال داشتن ازدست برآمدن، آسان بودن
ممکنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال شدنی، مقدور، میسر، بالقوه، نهفته، قابل انجام، امکانپذیر، ممکنالوقوع، محتمل
آسانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ن، سهل، راحت، ساده، میسر، عملی، قابلاجرا، بلامانع خوار بیرنج، بیتعب، سَبُک، بدون اشکال، بدونزحمت قابلاجرا، قابل تقلید، قابل