میدانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) دان، صحنه، زمین، زمینبازی، سکو، میزگرد، کانون میدان جنگ▼ استادیوم، سالن، چمن عرصه، پهنا، پهنه، ساحت، گستره، محوطه، دامنه صفحۀ ش
میدان جنگفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) زم، آوردگاه، نبردگاه، تئاتر، کارزار، خط مقدم، خط تماس، جبهه، جناح، منطقه، منطقۀ جنگی، محلعملیات، صحنۀ جنگ، صحنۀ نبرد، گیرودار،
میدانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) دان، صحنه، زمین، زمینبازی، سکو، میزگرد، کانون میدان جنگ▼ استادیوم، سالن، چمن عرصه، پهنا، پهنه، ساحت، گستره، محوطه، دامنه صفحۀ ش
متوسطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت توسط، میانی، میانه، اوسط، وسطی، مرکزی بینابین، حدوسط، مدیوم، معتدل، معمولی، ملایم، بینبین عادی، نرمال میانهحال بیطرف متوسطالقامه
فرصتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان امکان، میدان، مجال زمان انجام کاری، موعد، [◄ نوبت 141]، هنگام، موقع، وقت، دَم، بُرهه، لحظه، ، اوان، زمانه مناسبت، قران وضعیتمناسب، گشایش، فرج ◄ خو