راهِ میانهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ] راهِ میانه، میانبُر، مستقیم وسط راه، میانۀ راه، میانگین، خط وسطجاده، خطکشی جانب اعتدال میانهروی، ملایمت، سازش، اعتدال
پُرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت لبریز، مملو، سرشار، لبالب، غنی، مالامال، انبوه، آکنده، مشحون، فراوان، وافر تکمیل، کامل▲ اشباعشده، سیر، مغروق، غرقه جاری، بیامان، یکریز، مداوم، پر
مسیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ، کانال، راهرو، باریکه، جهت، طرف، جاده▼، راه ممر، مَعبَر، ردّ▼ باند فرودگاه، پیست اسکی، کورس میانبُر مدار راه خروج، خروجی، دررو، ◄ خروج
میانهروفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی میانهرو، غیرافراطی، سازشکار، معتدل خنثا، خنثی، غیر متعهد، ناوابسته ◄ بیطرف تصمیم نگرفته، نامصمم میانراهی، مرکزی
تباه کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ردن، ازمیان بردن، به(بر)باد دادن، خراب کردن، ازبین بردن، ضایع کردن، به هدر دادن، باطل کردن، بی اثرکردن، ملغی کردن، برداشتن نابودکردن، ازصفحۀ روزگار