رنجیدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی زرده، مکدر، ملول، دچار، ناراضی، افسرده، نژند، ترشرو، دلخور، گلهمند، کینهتوز، انتقامجو، حسود آزردهخاطر، رنجیدهخاطر، دلآزرده، اذیتش
رنجانیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی رنجاندن، ناراضیکردن، دلگیر کردن، مکدر کردن، دل آزردن، محزون کردن، دشمن تراشیدن، قابل سرزنش شدن