کامپیوتری کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد یوتری کردن، مکانیزه کردن، برنامه نوشتن پیادهسازی کردن، راهاندازیکردن تنظیم کردن نصب کردن اسکن کردن، وارد کامپیوتر کردن، تایپ کردن
کامپیوتریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد وتری، رایانهای، مکانیزه، الکترونیک اتوماتیک، خودکار بلادرنگ، ریلتایم، برخط، آنلاین، قابلدسترسی تصادفی رقمی، دیجیتال، آنالوگ باینری، دودویی، الفبای
مکانیکیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی کانیکی، ماشینی، اتوماتیک، خودکار، اتومات، مکانیزه ابزارمند بادی، پنوماتیک، آهنبُر صنعتی
علم مکانیکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ک، مهندسی، مکانیک، کنترلاتوماتیک، اتومکانیک، استاتیک، ارگونومی، الکترومکانیک ایستایی فنآوری، تکنولوژی، اتوماسیون، مکانیزاسیون، ماشینیزم
مدرنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ید، مدرنیزه، امروزی، نوین، پیشرفته، بهبود یافته نوظهور، نوپا متجدد▲، نوگرا، غربگرا[ی] معاصر نوپرداز، نوگرا، نوآور