متأسففرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی سف، پشیمان، دلتنگ، آرزومند، نادم، تواب، منصرف، متألم بیزار، غمگین، ناراحت
متأسف شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی تأسف بودن، افسوسخوردن، تأسف داشتن، پشیمان بودن، ابراز پشیمانی (ندامت) کردن، خود را نبخشیدن، سخت پشیمانشدن، انگشت گزیدن، زبان را گاز گرفتن، گ
بیزارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام ار، مخالف، معترض، بیمیل، امتناعکننده، متأسف، محتاط، نامصمم ناخواسته، متضاد
میل نداشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی یل نداشتن، اکراه داشتن، بیزاربودن، حالش بهم خوردن، دوست نداشتن، اعتراض کردن عصبانی شدن متنفربودن، نفرت داشتن متأسف شدن، اکراه داشتن
توبهکردهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات کرده، نادم، تائب، توبهکار، پشیمان، متأسف، متنبه، هشیارشده، عذرخواهیکننده، دلجویی کننده
غمگینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی حزین، غصهدار، غمدیده، غمزده، غمناک، سربهگریبان، سردرگریبان، ملول، دلتنگ، ناشاد، اندوهگین، دلشکسته، غمین، غمخور، غمآلود، ماتمزده، غصه