منشأ (محل پیدایش وصدورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ل پیدایش وصدور، علت آغازین)، منبع، خاستگاه، سرچشمه، آبشخور، مبدأ اساس، پایه، مبنا، مایه، اصلیت، محور، مصدر، علت▲ معدن، مخزن، انبار مأخذ نطفه، هسته،
رفتارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه کردار، سلوک، منش، اخلاق، روش، مسلک، مشی، هنجار، شیوۀ عمل، راهوروش، عمل پُز، ظاهر منظر، منظره لحن، ندا حرکت، حرکات بدن، زبان ایما و اشاره،
مبدأفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ه، آبشخور، خاستگاه، محل پیدایش، منشأ، کانون، مهد، آغازگاه، اسطقس اصل، اصل و نسب، تبار، شجره نامه، منبع جوانه، رویش بذر، دانه، تخم، گهواره، آشیانه
متصدی ثبتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ی ثبت، ثبّات، سردفتر، دبیر، منشی، بایگان، کارمند دفتری، دفتردار، حسابدار اندیکاتورنویس، میرزا، میرزابنویس ماشیننویس،
کمککارصحنهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه نه، تکنیسین، برقکار، گریمور، چهرهپرداز، منشی صحنه، مسئول جلوههای ویژه، متصدی لباس انیماتور دکوراتور، طراح صحنه، صحنه
انگیزهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام معانیمختلف برای انگیزه}، محرک، سبب حرکت، موجب، مشوق، وسيله، مسبب، کشش، عامل، باعث، منشأ، علت، تحریک موجبات مادی حرکت ◄ موجب▼ {نیروی(روان