مکررفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد مجدد، تکراری، متواتر، پیاپی، پیدرپی، پشتسرهم، متوالی، یکبند، همیشگی عودکننده یکدرمیان، دودرمیان متعدد، کثیرالوقوع مذکور، یادشده، نامبرده، مقدم م
کثیرالوقوعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان یرالوقوع، مکرر، متعدد، متواتر، فراوان، زیاد، بسیار تکراری، مکرر مداوم [در زمان]، متداوم [در ترتیب] ادواری متداول، پیشپاافتاده، معمول، مرسوم همیشگی
وسیلۀ برقیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت یلۀ برقی هویه، آلترناتور، استارت، استپ، پُل، کلید (برق)، رله، [◄بازکننده 263]، مقره، آداپتور، یکسوکننده، آمپرمتر، آمپرسنج، احساسگر، آکومولاتور، خ