گردآوریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ردآوری، تجمع، جمعآوری، کلکسیون، آمیزش، ترکیب پهلوی همگذاردن، پیش هم گذاشتن، مونتاژ، ◄ مجاورت اتحاد تشکیل، دربر گرفتن، تألیف، نگارش برداشت، جمعآوری
دربر گرفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت م] دربر گرفتن، {گردهمآوردن اجزا و تشکیل کل یا ارگانیسم} تشکیل، ساخت، تأسیس، پایهگذاری، پایهریزی، بنیانگذاری، مشارکت، سازماندهی، ساختاریافتگی ترکی
تشکیل دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت کیل دادن، درست کردن، شکلدادن، ساختن، آمیختن، سنتز کردن، ترکیب کردن یار گرفتن، سازماندهی کردن، ثبت کردن، دایر کردن، تأسیس کردن، منظم کردن جمع کردن، گ
چاپفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه پ، طبع، افست، لیتوگرافی، چاپ هنری، فتوکپی، پرینت گوتنبرگ، حروف قابلانتقال چاپ سنگی، چاپ سربی، چاپ مسطح مُهر، نقش فیلم
فرد مکانیکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ک، اپراتور، مکانیسین، تکنیسین، صنعتگر، مهندس، استادکار، مکانیک لولهکش، جوشکار، مونتاژکار، آهنگر، کانالساز، برقکار، آرماتوربند، آپاراتی، آپ