مورد بیتوجهی قرارگرفتهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود رد بیتوجهی قرارگرفته مورد غفلت واقعشده، واگذاشته، استفادهنشده، نگهدارینشده، واگذارشده، واگذارده
مورد سوأل بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود وأل بودن، مظنون بودن، مشکوکبودن، متهم بودن، تحت سوأل قرارگرفتن امتحان دادن، پاسخ دادن
مورد آزمایشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ورد آزمایش، نامزد، داوطلب، کاندید، متقاضی، [ راغب 597]، کنکوری، امتحانی آزموده، امتحانشده، تجربهشده ورزیده، کاردیده، مجرب▼، وارد،
مورد قبول واقع شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال بول واقع شدن، مقبول بودن، باورکردنی بودن، پذیرفته شدن، تأیید شدن
مورد بیتوجهی قرارگرفتهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود رد بیتوجهی قرارگرفته مورد غفلت واقعشده، واگذاشته، استفادهنشده، نگهدارینشده، واگذارشده، واگذارده
مورد بیاحترامیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات حترامی، مغضوب، بیآبرو، مورد بیاعتنایی، مورد بیمهری، مورد بیتوجهی، مورد بیادبی، بدنام طردشده، مطرود، رانده
فراموششدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه فراموششده، فراموش، ازیادرفته، ازخاطر محوشده متروک، رهاشده، واگذارده، مدفون گمنام، بینام، ناشناس مورد بیتوجهی، واگذاشته، قدرندانسته، مسکوت
بیجوهریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود ] بیجوهری، بیاساسی، عدم مجازی بودن، مجرد بودن، انتزاعی بودن، معنویت هیچ، صفر هوا، سَبُکی سطحی بودن، کم عمقی خلاء احمقانه بودن، امر محال بی ربطی، ف
خودجوشیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام ] خودجوشی، خودبهخودی، خودانگیختگی بداهه، بدیهه، بدیههسرایی خلاقیت، تخیل، نوآوری بدون تصمیمقبلی، برخورد موردی امپرامتو اختیار غریزه، شم