موجبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام ادی حرکت و انگیزۀ [مادی]، انواع انگیزه:}، مشوق، مشوق مادی، محرک، فشار، اعمال نفوذ، مضیقه، اجبار، تحریک، فوریت، ضرورت، اضطرار تلنگر، مهمی
موفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل و، گیس، زلف، جعد، طره رنگ و صفات مو: مشکی، پرکلاغی، خرمایی، طلایی، بلوند، روشن، بور، سفید، شرابی، مشکرده، هایلایت ریش، محاسن، تهریش، ریش بزی، ریش پ
موجزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه موجز، خلاصه، مختصر، محذوف تلگرافی، کوتاه [فاصله] 2: [شخص موجز:] کمحرف، تند، بیادب
درختفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی دار، گلبن، بوته، نهال، شاخه نورسته، جوانه، اصله نخل، خلنگ، بته، خاربن، پیچک، تاک، مو چنار، بید، بیدبُن، بید مشک، بید مجنون، سپیدار، تبریزی، افرا
علم صدافرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی صدا، آکوستیک، علم ترکیبصداها موج صدا، امواج صوتی سرعت صوت، سرعت انتشار صوت، دیوار صوتی، شکستن دیوار صوتی ارتعاش، نوسان، بسامد، ضربان، نوت، هرتز،
بیقانونیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات نونی، تجاسر، تمرد، سرپیچی فقدان قانون، بینظمی، موج جنایت، آنارشیسم، هرجومرج، لینچ، غارت، غصب، استبداد، زور هیچگرایی، هیچانگاری، نیهیلیسم
سازگار کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ردن، میزان کردن، تعدیلکردن، تنظیم کردن، بستن، هماهنگ کردن، خوراندن درخود حل کردن قالب زدن، همگن کردن کوک کردن، روی موج صحیح انداختن، کانال راانتخاب