آدم مصیبتزدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی تزده، قربانی، مظلوم، صید، بلازده، بلادیده، آدم ساده بدبخت، بیچاره، آدم بدشانس، مبتلا، شخص بیمار
تهدیدکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ] تهدیدکننده، مرعوبکننده، هوچی جسور، فحاش، نفرینکنان، آمر (اشیا:) تهدیدآمیز، مهیب، ترسناک نحس
خطرناکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی خطیر، مخاطرهآمیز، وخیم، بلاخیز، مهلک، سخت، سهمگین، دشوار، هولناک، مخوف، مهیب، ترسناک آزمایشی، تصادفی، قماری، شانسی، ناگهانی، نامعین بحرانی،
فلاکتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ عمل ت، ادبار، مصیبت، نکبت، تیرهروزی، سیهروزی، گرفتاری سخت، بلا، رنج روز بد، فاجعه ورطه بلایا، بلیه
مایۀ هلاکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی هلاک، نفرین، لعن، آفَت، بلا، نکبت، مصیبت، فتنه، طاعون بلایایطبیعی، نیروهای طبیعی، آیات آسمانی، قانون طبیعت، قوۀ قهریه، حوادث قهری وغیرمترقبه،
آدم بدشانسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ عمل تیرهروزان، بدبختان، اشقیا، بدبخت▼، مصیبتزده، بازیچۀ سرنوشت، بازنده، مرئوس، آدم فقیر