مهریهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ، مهر، شیربها، کابین جهیزیه نفقه، خرجی، مستمری، کمک هزینه، مقرری صداق، میراث زوجه ارث، سهم اولاد، ارثپدری، ثروت موروثی، میراث، ترکه، مردهری
بازی تختهایفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ختهای، تخته نرد، شطرنج، گو، ویچی شطرنج، تختۀ شطرنج خانه، خانۀ سفید، خانۀ سیاه مهره، شاه، وزیر، فیل، اسب، رخ، قلعه، پیاده کیش، مات، پات، آمپ
بستنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل ] بستن، گرفتن، مُهر کردن بند آوردن چفت کردن، پیش کردن، پیوستن، محکم کوبیدن، سد کردن، مسدود کردن، خفهکردن منعقد شدن، دلمه شدن، لخته شدن، سفت شدن، ماسی
اندازهگیریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود گیری، سنجش، پیمایش، توزین، تقویم، متراژ، متره کردن، نقشهبرداری، مساحی، محاسبه، شمارش برآورد، کارشناسی، تخمین، گمان، حدس تعیین ارزش
صحّه گذاشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ، پشتیبانی کردن، حمایت کردن، تأیید کردن، تصدیق کردن، مُهر تأیید نهادن، ظَهرنویسی کردن، پشتنویسیکردن، کمک کردن، امضا کردن تنفیذ کردن