مهربانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ق، نزدیک، جدانشدنی، دوست، حبیب، یک‌زبان، همدل، یکدل، صدیق، صادق، بی‌ریا، انتیم، خودمانی، وفادار، ازخودگذشته، دلسوز، غم‌خوار، غم‌گسار، عا
مهربان بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی بودن، بذر محبت پاشیدن، محبت کردن، مهربانی کردن، اجتماعی بودن، خوشامد گفتن، پذیرایی کردن، مهمان‌نواز بودن، احترام گذاشتن، دوست داشتن، ناز
مهربانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ، انس، گرمی، یکرنگی، یگانگی، برادری، اخوت، محرمیت، عاطفه، عطوفت، لطف، مادری، مدارا، مرحمت، رأفت، نرم‌خویی، ملایمت، ادب دوست‌نوازی ◄ دوست
شهربانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات یس، نیرویانتظامی، آگاهی، کمیته، ژاندارمری، پلیس راهنمایی و رانندگی، پلیس ضدشورش، گارد، کلاه‌سبزها پاسبان، سرکار، آژان، آجان، ژاندارم، عسس پلیس ج
مهربان بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی بودن، بذر محبت پاشیدن، محبت کردن، مهربانی کردن، اجتماعی بودن، خوشامد گفتن، پذیرایی کردن، مهمان‌نواز بودن، احترام گذاشتن، دوست داشتن، ناز
آدم خیرخواهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی واه، آدم نیکخواه، مهربان، خدمتگزار مردم، خادم، مصلح، نیکوکار صدقه‌رسان، صدقه‌ده، خَیّر، بانی خیر خادم اهل بیت
ملاطفتآمیزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی آمیز، محبت‌آمیز، همراه بالطف و مهربانی، بامهربانی▼، مهرانگیز، دوستانه
عمل خیرخواهانهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ه، کار عام المنفعه، مهربانی، لطف، خدمت، خیریه، نیکوکاری، وقف، دهش، کمک، خدمتگزاری، کارداوطلبانه لطف، منت، مرحمت وقف، نذر، واگذاری، هبه،
صلحدهندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) دهنده، استمالت آمیز، مسالمت‌آمیز، صلح آمیز، آشتی‌جو، صلح‌طلب، مهربان، میانه رو، راضی کننده آشتی‌جویانه