محدودکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام دودکننده، محدودسازنده، مشروط، غیر منعطف، شاق، سخت، دشوار افسارزده، محدود(شده)، زندانی▼ انحصارطلب، انحصارگرا بسته، تنگ، باریک مانع انحص
مدرسهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط مکتب، نهاد آموزشی، کالج، آموزشگاه، پژوهشکده، مهدکودک، پرورشگاه، یتیمخانه، هنرستان▼، دانشگاه دانشگاه آزاد، دولتی، غیرانتفاعی، دانشگاه پیامنو
بچگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ت، کودکی، خردسالی، صغر، کوچکی، خامی، تروتازگی، طراوت، تازگی صغر، کهتری نوباوگی، آغاز گهواره، ننو کودکستان، مهدکودک نورسیده، تازگی
مانعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ع، بازدارنده، متعرض، دستوپاگیر، نامساعد، محدودکننده، تحریمکننده، متقابل عایق، نارسانا، ناتراوا [اسم: مانع▲]