منهاشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت اشده، تفریقشده، کمشده، محذوف، برداشتی، زده، حذفشده، خطزده(شده) فاقد، عاری، بدون، منهایِ▼
منها کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ها کردن، کم کردن، زدن، حذف کردن، کاستن، کنار گذاشتن، مستثنی کردن جابهجا کردن، انتقال دادن، استخراج کردن، درآوردن، جداکردن کوتاه کردن، لخت کردن، بره
ماه تقویمیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان وردین، اردیبهشت، خرداد، تیر، مرداد (امرداد)، شهریور، مهر، آبان، آذر، دی، بهمن، اسفند هجری قمری: محرم (محرمالحرام)، صفر، ربیعالاول، ربیعالثانی، جم
ماهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ عام ، قمر هلال، ماه نو، ماه کامل، شب چهارده، اهلّه، محاق، بدر مهتاب ماهگرفتگی، خسوف قمرهای سیارات، سیارک دهانههای برخوردی
منهاشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت اشده، تفریقشده، کمشده، محذوف، برداشتی، زده، حذفشده، خطزده(شده) فاقد، عاری، بدون، منهایِ▼
کاستنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ، کم کردن، منها کردن، پایین آوردن کنار گذاشتن، مستثنیکردن بههم فشردن، مختصر کردن، کوتاه کردن، کوچک کردن صرفهجوییکردن تسکین دادن، تخفیف دادن [درد]
تفریقفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ریق، تقلیل، منها، کسر، حذف، برکناری، استثنا برداشت، اخذ جدایی مفروق علیه، مفروقمنه فقدان رقم کاهنده کشف