[صفت] منقولفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام ] منقول، انتقالیافته، منتقلشده، جابهجاشده ریشهکن، ریشهکن شده آینده، متحرک
[صفت] منقولفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام ] منقول، انتقالیافته، منتقلشده، جابهجاشده ریشهکن، ریشهکن شده آینده، متحرک
تابعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام منقاد، تبعه، زیردست، مرئوس، مادون، محدود، مقیّد، مطیع، مظلوم مُسَخّر، اسیر، مقهور، تحتتسلط، دستنشانده، شکستخورده نوکرانه
غایبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام غایب، مفقود، ناپدید، غیر مقیم بدون نماینده گریزپا، فراری، گریزان، گریخته غیرموجود مستثنی، بیرونگذاشتهشده، خطخورده، محروم، مستثنی نایاب، کمیاب
ناپدید شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ] ناپدید شدن، گم شدن، مفقود شدن آب شدن (و بهزمین فرورفتن)، جلوۀ خودراازدست دادن، کمرنگ شدن، پریدن، رنگ باختن گذرا بودن پخش بودن، متفرق شدن غیب
ناپدیدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی پدید، گم، گمشده، گمگشته، مفقود، مفقودالاثر، سربهنیست پوشیده، باطن، باطنی، نهان، مستور، محجوب، غیبی، پنهان، ناپیدا، نهفته، مخفی نامرئی، غیب زود