انقلابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر ، قیام، تغییرات ریشهای، تغییر اساسی، جهش، تحول، دگرگونی، تکامل، گردش اوضاع، گردش، چرخش اخلال، بیخکنی، امحا آشوب، شورش، طغیان، فتنه، غائله، یاغیگر
انقلابیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر انقلابی، بنیادی، ریشهای، اساسی تندرو، مکتبی، رادیکال متجدد، نوگرا، مدرن کمالگرا [◄ کمال 646] ویرانگر، مخرب فتنهجو، یاغی، سرکش خشن، شدید
انقلاب کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر ] انقلاب کردن، قیام کردن، سرنگونساختن فتنه برپا کردن، بلوا راهانداختن، طغیان کردن، شوریدن، از بیخ کندن، بهزبالهدان تاریخ انداختن دگرگون ساختن، مت
فرد انقلابیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر لابی، مجاهد، طرفدارانقلاب، قیامکننده، ضد رژیم، مخالف حکومت شورشی، یاغی، آشوبگر، شورشکننده، براندازکننده، خرابکار، ویرانگر، تروریست، آنارشیست مخال
تابعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام منقاد، تبعه، زیردست، مرئوس، مادون، محدود، مقیّد، مطیع، مظلوم مُسَخّر، اسیر، مقهور، تحتتسلط، دستنشانده، شکستخورده نوکرانه
اجزای بدن حیوانات: پوزهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی حیوانات: پوزه، خرطوم، منقار، نیش، چنگال، چنگ، پنجه، بادکش، باله برانشی، آبشُش سُم، کوهان، یال، بخولق ◄ اسب نافه، اشبل (اشپل)، عاج، شاخ، سیرابی،
باتلاق (باطلاق)فرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی اق (باطلاق)، مرداب، تالاب، برکه، مانداب، لجنزار، ریگ روان، منجلاب، گِل آبگند، آب ایستاده، آب مرده، آب راکد، آب فاضلآب ◄ گنداب راهآب، دریاچ
گندابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی سآب، فاضلاب، سپتیک، لجن، منجلاب، آب ظرفشویی فاضلآب نهر، کانال چاه ◄ حفره
محل فاضلابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی اب، سینک آشپزخانه، راهآب، مجرای فاضلاب، اگو، آبشی، منجلاب آشغالدان، آشغالدانی، زبالهدان، آشغال