متنفرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ، مشمئز، منزجر، بری، بیزار، دلزده، سیر، ملول، بیمیل، انتقامجو
بیمیلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی میل، گریزان، بیرغبت، بیزار، دلزده، ناراضی، گلهمند منزجر، متنفر، مخالف، دشمن، خصمانه بیتفاوت، سیر، بینیاز، بیزار
شکستنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت رد کردن، دونیم کردن، ترکاندن، پکاندن، منفجر کردن، شکافتن خراب کردن، ساییدن، پودرکردن، آسیب زدن [لازم:] خرد شدن، پریدن، ترکیدن، پکیدن، منفجر شدن، تَر
علّیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت فت] علّی موجب، موجد، ایجادکننده، آفریننده، پدیدآورنده، زاینده، مولّد بانی، باعث منجر مؤثر ضروری، واجب، اجباری، الزامی، وادارکننده، اصلی، باارتباط، م
منتجهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت منتجه، معلول، ناشی، منجر منسوب متعاقب، متوالی مشروط، منوط، موکول، وابسته، تابع محول مدلول