باتلاق (باطلاق)فرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی اق (باطلاق)، مرداب، تالاب، برکه، مانداب، لجنزار، ریگ روان، منجلاب، گِل آبگند، آب ایستاده، آب مرده، آب راکد، آب فاضلآب ◄ گنداب راهآب، دریاچ
گندابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی سآب، فاضلاب، سپتیک، لجن، منجلاب، آب ظرفشویی فاضلآب نهر، کانال چاه ◄ حفره
محل فاضلابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی اب، سینک آشپزخانه، راهآب، مجرای فاضلاب، اگو، آبشی، منجلاب آشغالدان، آشغالدانی، زبالهدان، آشغال
موافقفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال فق، مجاب، قانع، متقاعد، همراه، هوادار، مؤید، متفق یکزبان، یکسخن، همزبان، همعقیده، همرأی، متفقالرأی، متفقالقول، همدل، همداستان، همسا
موافقفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی - خاص موافق، راضی، تأییدکننده، سازگار، اجازهدهنده آمادۀ انجام، راغب، فروتن متقاعد، مجاب سیر، خرسند، راضی دارای نظر موافق، موافق