منتشر شدن (درچیزی)فرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام تشر شدن (درچیزی) پخش شدن (در چیزی)، پراکنده شدن فراگرفتن▲، نفوذ کردن، سرایت کردن پُر کردن
متحرکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت رک، سیار، پویا، تکاملی، پوینده، رونده، دینامیک، پیشرو بیقرار، ناآرام، جنبنده، پُرافتوخیز، پُرجَستوخیز، مثل اسفند روی آتش، پُرجنبوجوش جوشان، گازدا
منتظرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه منتظر، متوقع، آرزومند، امیدوار مترصد، معطل، بلاتکلیف، نگران، دلواپس آماده بهخدمت، منتظرخدمت متوقع، پرتوقع
منتظر بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه بودن، صبرکردن، صفبستن، درشرف وقوع بودن امید وصالدادن، میل داشتن
منتظرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه منتظر، متوقع، آرزومند، امیدوار مترصد، معطل، بلاتکلیف، نگران، دلواپس آماده بهخدمت، منتظرخدمت متوقع، پرتوقع
همواره متغیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر همواره متغیر، متحرک، سیّار، جنبنده، جنبان مرتعش، متلاطم تغییرکننده، فرّار، متغیر ناهمگن جورواجور، گوناگون، رنگارنگ، متنوع ماهر متفاوت بیثبات▼، بی
انتشار دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط تشار دادن، منتشر کردن، توزیعکردن، آبونمان کردن، پخش کردن، پراکندن، اشاعه دادن بهچاپ رساندن، چاپ کردن چاپ زدن