منتجهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت منتجه، معلول، ناشی، منجر منسوب متعاقب، متوالی مشروط، منوط، موکول، وابسته، تابع محول مدلول
منتج شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت شدن، برآمدن، مشتق شدن، آمدن، پیدایش یافتن، ناشی شدن، نشئت گرفتن (یافتن)، برخاستن، سرچشمه گرفتن، آبخوردن از جایی بیرون آمدن، صادر شدن، پیدا شدن، ظاهر
منتخبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه تخب اشعار، گلچین ادبی، جُنگ ادبی، چکیده، مخَلّص، گزیده، خلاصه و چکیده سخن
انگیخته شدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام شده، القایی، تشویقی، مصنوعی، ایجادشده، منتجه فعال الهام شده، ملهم تهییجشده، افسونشده تسلیمشده انگیخته، برانگیخته ◄ راغب، معتقد، گرسنه
منتجهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت منتجه، معلول، ناشی، منجر منسوب متعاقب، متوالی مشروط، منوط، موکول، وابسته، تابع محول مدلول
مقدار کمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ر کم، کمی، مقدار محدود خلاصه، منتخب پشیز، چیز جزیی، چیز سبک یک ذره، یک گاز، یک لقمه، یک مثقال، یک غاز، سرِناخن، یک پشتِ ناخن، اپسیلون، جزء مثقال، نخ