مجنونفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال مجنون، دیوانه، روانی، بیخود زنجیری، هار خُل، چِل، آغوداغ، کمعقل مخبط وسواسی، مالیخولیایی، مردد، نامصمم، دودل عقبافتاده، عقبمانده، مختل
ممنوعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) قدغن، مسدود، غیرمجاز، حرام، غیرقانونی موقوف منعشده، محدودشده، دستوپابسته، زندانی، کتبسته، دستتنها، خسته بارشده
ممنوعیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی - خاص ت، قدغن، منعشدگی، جلوگیری، انحصار، محرومیت، تحدید، منع، تحریم، نهی، نهیازمنکر تحریم، تحریم اقتصادی، بایکوت انحصار دولتی تخصیص قُرُ
رابطۀ جنسی ممنوعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ممنوع، زنا، خیانت، زنای محصنه، زنای بامحارم، لواط، امردبازی، بچهبازی، همجنسبازی، هموسکسوالیسم
متشکرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی متشکر، حقشناس، سپاسگزار، شکرگزار، ممنون مرهون، رهین، مدیون، بدهکار، نمکخوار، منتکش نمکپرورده
تشکرکردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ردن، سپاس گفتن، مرسیگفتن، ممنون بودن، امتنان داشتن، شکرگزار بودن، قدر دانستن، تصدیق کردن، پاداشدادن، جبران کردن
و [شبه جمله] مرسیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی شبه جمله] مرسی، متشکرم، سپاس، تشکر، ممنونم، سپاسگزارم، قربان دستت، قربانت آفرین، احسنت، مرحبا شُکر! خدا را شکر، بحمدالله
خرسندفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی د، راضی، خوشنود، برخوردار، بهرهمند، بهرهور، متمتع، متنعم، مستفیض ممنون، خوشوقت، باسعادت شاکر، قانع سرگرمشده
مجنونفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال مجنون، دیوانه، روانی، بیخود زنجیری، هار خُل، چِل، آغوداغ، کمعقل مخبط وسواسی، مالیخولیایی، مردد، نامصمم، دودل عقبافتاده، عقبمانده، مختل