عامل آزمایشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ، میزان، معیار، استاندارد، ملاک، ، عیار، محک، مُعَرف، اندیکاتور مترولوژی، واحد شمارش ◄ واحد وسیلۀ اندازهگیری، وسیلۀ سنجش، ابزارسنجش
شخص ثروتمندفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی یلیونر، سرمایهدار، توانگر، محتشم، ارباب، مالدار، حاجآقا، حاجی بازاری، بازاری، میلیاردر، آدمحسابی، افندی مرفهین بیدرد، اغنیا، متمولین از
فرشتهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب مَلِک، کروبی، روح، سروش، سرافین، جبرئیل، اسرافیل، عزراییل، ملکالموت، گیرندۀ جان، میکاییل امشاسپند انکر [و]منکر (نکیرومنکر) ملایک، فرشتگان، پردهنشی
اجزای خودرو: لوازم یدکیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت خودرو: لوازم یدکی، فرمان، دنده، پدال گاز موتور، شمع، پلاتین، دلکو، کویل، پیستون، سوپاپ، سیلندر، سرسیلندر، کاربُراتور، کاربرات، میللنگ، یاتاقان بدنه