ملکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ات، اموال، املاک، پلاک، پلاک ثبتی، عرصه، زمین، [ قطعۀ زمین▼]، اعیان ساختمان، ویلا، آپارتمان، بُرج ◄ خانه (مادی) ملکاستیجاری ارزش اموال، ثروت
ملتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی امت، خلق، مردم ملیت امم، ملل سازمان ملل متحد ملیگرایی، ناسیونالیسم، میهندوستی مردمشناسی، مردمنگاری گروه اجتماعی▲
مالکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی مالک، صاحب▼، آقا، دارا صاحبخانه، موجر، خردهمالک، اجارهدار منعم، ثروتمند ساکن، مقیم، مستأجر، متصرف، صاحب نسق
مالک کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی لک کردن صلح کردن، بخشیدن، دادن سهم دادن، تخصیص دادن، واگذار کردن، بهارث گذاشتن جهیز دادن وقف کردن، نذر کردن برکت دادن متولی (نایب) کردن، گم
رفتارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه کردار، سلوک، منش، اخلاق، روش، مسلک، مشی، هنجار، شیوۀ عمل، راهوروش، عمل پُز، ظاهر منظر، منظره لحن، ندا حرکت، حرکات بدن، زبان ایما و اشاره،
داراییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی رایی، مال، مایملک، مایه، حق، سرمایه، ثروت اموال منقول و غیرمنقول، مِلک، مِلک شخصی، سهم، متصرفات، مایتعلقبه، علاقه، متعلقات، داروندار، مالو
طمع داشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی اشتن، حسرت خوردن، کیسهدوختن، منتظر بهدست آوردن سود بودن امید داشتن، میلداشتن
مالالتجارهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی التجاره، کالا، متاع، جنس، مال، موجودی، استوک، بار داروندار، دارایی موجودی انبار، انبارداری، مظروف
فرشتهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب مَلِک، کروبی، روح، سروش، سرافین، جبرئیل، اسرافیل، عزراییل، ملکالموت، گیرندۀ جان، میکاییل امشاسپند انکر [و]منکر (نکیرومنکر) ملایک، فرشتگان، پردهنشی