ملایمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ملایم، معتدل، متعادل، منعطف معقول، بههنجار، میانهرو تهییجناپذیر، صبور، موقر، ساکت معدل، تعدیلکننده
ملایم بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ملایم بودن، میانهرو بودن، افراطی نبودن، باوقار بودن، صبوربودن ملایم شدن، آرام شدن
مالکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی مالک، صاحب▼، آقا، دارا صاحبخانه، موجر، خردهمالک، اجارهدار منعم، ثروتمند ساکن، مقیم، مستأجر، متصرف، صاحب نسق
مالک کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی لک کردن صلح کردن، بخشیدن، دادن سهم دادن، تخصیص دادن، واگذار کردن، بهارث گذاشتن جهیز دادن وقف کردن، نذر کردن برکت دادن متولی (نایب) کردن، گم
فرشتهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب مَلِک، کروبی، روح، سروش، سرافین، جبرئیل، اسرافیل، عزراییل، ملکالموت، گیرندۀ جان، میکاییل امشاسپند انکر [و]منکر (نکیرومنکر) ملایک، فرشتگان، پردهنشی
ملایمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ملایم، معتدل، متعادل، منعطف معقول، بههنجار، میانهرو تهییجناپذیر، صبور، موقر، ساکت معدل، تعدیلکننده
ملایم بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ملایم بودن، میانهرو بودن، افراطی نبودن، باوقار بودن، صبوربودن ملایم شدن، آرام شدن
کمرنگفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ملایم، باز، مات، رنگ ورورفته، بیرنگ، سفید کلام ساده و بیپیرایه
صدای نرمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی صدای ملایم، هیس، صفیر، صدای مکیدن، جزجز کردن، جلزوولز، زمزمه، ناله، ویز، وز، وزوز، پتپت، غلغل، غانوغون صدای وزش نسیم