ملایمتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ملایمت، اعتدال، نرمی، میانهروی [ راهِ میانه 625] متانت، وقر، سنگینی، وقار، سکوت، بردباری، صبر، آرامش، تهییجناپذیری تعدیل، اصلاح، تسکین تعادل، تساو
ملالتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی الت، کسلی، یکنواختی، خستگی، بیزاری، آنوی، ملال سررفتنحوصله سخن جدی، جِدّ، جدیت، انضباط ◄سختگیری
علامتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ، پیام، اخطار، راهنما چراغ راهنما علائم راهنمایی، چراغ راهنمایی، عبورممنوع، علامت خطر تجلی خبر نشانه، آیت، آیه، اشاره،
علامت گذاشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه ذاشتن، خط کشیدن، آهنداغکردن، داغ کردن، نشان گذاشتن، محدود کردن دندانهدار کردن، نوشتن دستچینکردن
علامت دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه دادن، باعلامت ابلاغ کردن، اطلاع دادن، آژیر کشیدن
سرزنشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات نکوهش، ملامت، شماتت، مناقشه پرخاش، عتاب، سخنسخت، فحاشی، گستاخی تودهنی
بازداشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام تحذیر، منصرف کردن، تقبیح، توصیۀ علیه، دلسرد کردن، هشدار، اخطار، منع، جلوگیری، ممانعت، قدغن، تحریم، ممنوعیت ملامت، نکوهش، سرزنش تضعیف روح
مشورتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه راهنمایی، ارشاد، ارائۀ طریق، توصیه، مصلحت، صلاح مصلحت، انتقاد، انتقاد سازنده، صوابدید، قضاوتصحیح تشخیص تأدیب، تجویز، سفارش، تکلیف، فریضه،
ملایمتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ملایمت، اعتدال، نرمی، میانهروی [ راهِ میانه 625] متانت، وقر، سنگینی، وقار، سکوت، بردباری، صبر، آرامش، تهییجناپذیری تعدیل، اصلاح، تسکین تعادل، تساو