مجالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه فرصت، فراغت، تفریح، اوقات فراغت، وقت آزاد، تعطیلی، مرخصی، بازنشستگی، بیکاری، عدم فعالیت نبود عجله، آسایش، استراحت سرگرمی، ورزش امکان، میدا
مدالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ عمل ، نشان، جایزه▲ نشان افتخار، لژیون دونور سردوشی، جامۀ ویژه مدال المپیک، مدالطلا (نقره، برنز)
ملالتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی الت، کسلی، یکنواختی، خستگی، بیزاری، آنوی، ملال سررفتنحوصله سخن جدی، جِدّ، جدیت، انضباط ◄سختگیری
یعنی [مثال]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم مثال]، [برای مشخص کردنمورد]، بهزبان خلاصه، بهعنوان مثال، مثلاً بالجمله ≠ یعنی [توضیح معنا]
دلتنگکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی نده، ملالت انگیز، غمانگیز، تیره و تار، دلتنگی آور، دلگیر، کسل کننده اندوهناک
افسردگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ، اندوه، ملال، ملالت، دلگرفتگی، غبارخاطر، آزردگی خاطر، دلشکستگی، دلسردی، دلتنگی، نامرادی، نومیدی غم غربت، نوستالژی، یادآوری خاطرات رنجش
غمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ندوه، حُزن، محنت، عزاداری، سوگ، ماتم، سوگواری ملال، أسف، تأسف، اندیشه، باردل، ناله، تأثر، تألم، تحسر احساس غربت، غم غربت، غم گذشته خوردن، می
ملالتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی الت، کسلی، یکنواختی، خستگی، بیزاری، آنوی، ملال سررفتنحوصله سخن جدی، جِدّ، جدیت، انضباط ◄سختگیری